پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
دل نوشته ها
تله موش ازشكاف ديوار سرك كشيد تا ببيند اين همه سروصدا براي چيست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسيده بود و بسته اي با خود آورده بود و زنش با خوشحالي مشغول باز كردن بسته بود . موش لب هايش را ليسيد و با خود گفت : كاش يك غذاي حسابي باشد ادامه مطلب ...
خريد شوهر
یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد. ادامه مطلب ... دو شنبه 5 اسفند 1389برچسب:, :: 12:36 :: نويسنده : فائزه
فقط دو روز
دو روز مانده به پایان جهان
تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است تقویمش پرشده بود وتنها دو روز
تنها دو روز خط نخورده باقی . . .
ادامه مطلب ...
یک email از طرف خدا ...
امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم؛ و امیدوار بودم که با . . .
ادامه مطلب ... هدیه
یکی از دوستانم به نام ارش یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود. شب عید هنگامیکه ارش . . .
ادامه مطلب ... |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|