درباره وبلاگ

هر کسی یه دل مشغولی تو زندگیش داره و نیاز به یه گوشه دنج واسه رسیدن به آرامش ، فکر کردن به رویاهایی که داره و...
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل نوشته ها و آدرس ashkemahtaab.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 97
بازدید ماه : 366
بازدید کل : 146055
تعداد مطالب : 91
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1



دل نوشته ها
چهار شنبه 31 فروردين 1390برچسب:دوس داشتن, معلم پرسید, عشق چند بخشه, :: 11:8 :: نويسنده : فائزه

معلم پرسید:

 عشق چند بخشه

زود دستمو بالا گرفتم وگفتم :یک بخش

اما ازوقتی تورا شناختم
فهمیدم عشق 3 بخشه :

عطش دیدن تو

شوق با توبودن

 

واندوه بی تو بودن

 

من به دو چیز عشق می ورزم

یکی تو و دیگری وجود تو

به دو چیزاعتقاد دارم

یکی خدا ودیگری تو

من در این دنیا دو چیز میخواهم

یکی تو ودیگری خوشبختی تو

من این دنیا را برای دو چیز میخواهم

یکی تو ودیگری برای با تو موندن

 تا همیشه دوستت دارم

 



سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:ابراز علاقه,عشق,اخر دنیا,, :: 8:8 :: نويسنده : فائزه

تو دنيا سه تا فرشته هست

يكي داره به پرنده هاي خوشگل غذا ميده

يكي داره به درد دل عاشق خوشگل ما گوش ميده

سومي هموني كه من خيلي دوسش دارم و الان داره اينو ميخونه

بقیشو زود بیا تو ادامه مطلب بخون

 

 

 



ادامه مطلب ...


دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:پانته ا,نقاشی وینسنت لوپز,کوروش وپانته ا, :: 10:58 :: نويسنده : فائزه
 
 
 
بدون شك تابلويي كه در بالا مي بينيد روايت كننده ي يكي از جذاب ترين و دراماتيك
ترين داستان هاي تاريخ ايران مي باشد. اين تابلو اثر وينسنت لوپز هنرمند اسپانيايي قرن

مي باشد.

 داستان از اين قرار است كه مادي ها پس از برگشت از جنگ شوش غنايمي براي خود آورده

بقیشو بیا تو ادامه مطلب بخون


ادامه مطلب ...


دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:ابراز علاقه,عشق,تقدیم به تو, :: 10:45 :: نويسنده : فائزه

 

ببین واسه عشقش چکار میکنه........

 

 

 

 

 



دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:, :: 10:31 :: نويسنده : فائزه

 

سلاممممممم خوبین ببخشید

یه مدت نتونستم بیام وبلاگمو اپ کنم

اخه یکم گرفتار بودم

دوستون دارم

فائزه



چهار شنبه 24 فروردين 1390برچسب:شکار شوهر, شکار همسر, :: 23:57 :: نويسنده : فائزه

روشهای شکار شوهر توسط دختر ها

بقیشو در ادامه مطلب بخونید



ادامه مطلب ...


دو شنبه 23 فروردين 1390برچسب:, :: 14:59 :: نويسنده : فائزه

میدونی چطوری میشه یه خنگ رو گذاشت سر کار؟پایین رو بخون!
.
.
.
.

بقیشو بیا تو ادامه مطلب بخون



ادامه مطلب ...


دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:باور ماهی, ماهی تور وماهی/نگاه ماهیگیر, :: 13:22 :: نويسنده : فائزه

 

 

 

ماهی شده بود باورش

         تور اگه بندازن سرش

              میشه عروس ماهی ها

                       میشه شاه ماهی همسرش 

                      ماهی باورش نبود

          تور اگه بندازن سرش 

   نگاه گرم ماهیگیر 

میشه نگاه اخرش



دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:شانس,داماد خوش شانس,, :: 1:34 :: نويسنده : فائزه

شانس

  من خیلی خوشحال بودم !

 

من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بودیم. والدینم خیلی کمکم کردند، دوستانم خیلی تشویقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود
فقط یه چیز من رو یه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود…!
اون دختر باحال، زیبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم
یه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون برای انتخاب مدعوین عروسی !
سوار ماشینم شدم و وقتی رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت :
اگه همین الان ۵۰۰ دلار به من بدی بعدش حاضرم با تو …………….!
من شوکه شده بودم و نمی تونستم حرف بزنم
اون گفت: من میرم توی اتاق خواب و اگه تو مایل به این کار هستی بیا پیشم
وقتی که داشت از پله ها بالا می رفت من بهش خیره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقیقه ایستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم…!
یهو با چهره نامزدم و چشمهای اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم!!!
پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بیرون اومدی…!

ما خیلی خوشحالیم که چنین دامادی داریم و هیچکس رو بهتر از تو نمی تونستیم برای دخترمون پیدا کنیم. به خانوادهء ما خوش اومدی !!! 

 

 

 

 

 



دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:دخترک ,معلم,, :: 1:25 :: نويسنده : فائزه

دخترک

معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ...
دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم كه از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترك خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نكن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت كنم!
دخترك چونه ی لرزونش رو جمع كرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری كنیم كه دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشك بخریم كه شب تا صبح گریه نكنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره كه من دفترهای داداشم رو پاك نكنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و كاسه اشك چشمش روی گونه خالی شد . . . 



یک شنبه 21 فروردين 1390برچسب:مردا ها,,,, زنها,,,, :: 14:55 :: نويسنده : فائزه

انواع زن ها

زنها مثل اتو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می كنند البته بدون بخارش هم بدرد نمی‌خورد. 
زن ها مثل پیاز هستند ظاهر سفید و ظریفی دارند اما باطنشان اشك آدم رو در می‌آورد. 
زنها مثل سكوت هستند با كوچكترین حرفی میشكنند. 
زنها مثل چراغ راهنمایی هستند هر چقدر هم با آنها حرف بزنی باز هم مرتب رنگ عوض می كنند. 
زنها مثل تخت خوابگاه هستند نو و تازه هایشان كمیابند و كهنه هایش هم سرو صدا زیاد می كنند. 
زن ها مثل الكل هستند دیر بجنبی همه شان می پرند. 
زنها مثل ظرف سفالی هستند بدون رنگ و لعاب جلوه ای ندارند.
زنها مثل كامپیوتر هستند یك بار خودش را میگیری و یك عمر لوازم جانبی آنرا
زنها مثل كیك خامه ای هستند با نگاه اول آب از لب و لوچه آدم آویزان میشود اما كمی بعد دل آدم را میزند.
زنها مثل بچه ها هستند تا وقتی كه ساكتند خوبند 

انواع مردها


مردها مثل « مخلوط كن هستند در هر خانه یكی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد 
مردها مثل « آگهی بازرگانی هستند حتی یك كلمه از چیزهائی را كه میگویند نمی توان باور كرد
مردها مثل « كامپیوتر » هستند. كاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند 
مردها مثل « سیمان » هستند. وقتی جائی پهنشان میكنی باید با كلنگ آنها را از جا بكنی
مردها مثل « طالع بینی مجلات » هستند. همیشه به شما میگویند كه چه بكنید و معمولاً اشتباه می گویند. 
مردها مثل « پاپ كورن » ( ذرت بو داده ) هستند. بامزه هستند ولی جای غذا را نمی گیرند 
مردها مثل « باران بهاری » هستند . هیچوقت نمیدانید كی می آیند ، چقدر ادامه دارد و كی قطع میشود

 

 



یک شنبه 21 فروردين 1390برچسب:, :: 13:34 :: نويسنده : فائزه

 



شنبه 20 فروردين 1390برچسب:تست منسا, تست هوش,منسا, iqtest , , :: 23:53 :: نويسنده : فائزه
 

 IQtest

در عرض ۴۰ دقیقه باید به ۳۹ سوال پاسخ گفته باشی.

هرچه جلوتر می روی سوالها مشکل تر می شود

 

اگر سوالی دارای دو جواب منطقی بود پاسخی را که آسانتر به ذهن می رسد انتخاب کن

 

سریعتر جواب دادن به سوالات جایزه ای در بر ندارد لذا سعی کن از وقتت به خوبی استفاده کنی

پاسخ اشتباه نمره منفی ندارد بنابر این تا جاییکه می توانی به همه سوالات جواب بده

 

برای انجام آزمون، پس از ورود به فضای تست می توانید از اینترنت خارج شوید(آفلاین)

اینک با ورود به آدرس زیر می توانید نمونه ای از تست منسا را به انجام رسانید.

http://www.iqtest.dk/main.swf

چنانچه نمره شما بالاتر از 135 بود ، شما نیز جزو دو درصد از باهوش ترین ها هستید. 



شنبه 20 فروردين 1390برچسب:, :: 11:11 :: نويسنده : فائزه

 

 

 من از صدای بارون قصه کهنه دارم 
وقتی که زیر بارون سر رو شونت می ذارم 
سبد سبد ترانه می شم به زیر بارون 
وقتی به شوق دیدن پر می کشه دلامون 
دلم ز غم می گره وقتی که غصه داری 
می خونم از نگاهت حرف نگفته داری
دلم ز غم می گره وقتی که غصه داری 
می خونم از نگاهت حرف نگفته داری
حرف نگفته داری

عاشق می شه پرنده وقتی می پاشی دونه 
می شم غم یه عالم وقتی که نیستی خونه 
خزون سرد و خسته با تو برام بهاره 
می رقصه با نگاهت تو آسمون ستاره 

تو از تبار شبنم رو برگ گلدونایی 
تو قبله گاه عشقی,تو کعبه وفایی 
یه آسمون ستاره,تو روشنی,تو ماهی 
برای گریه عشق,تو بهترین پناهی 

من از صدای بارون قصه کهنه دارم 
وقتی که زیر بارون سر رو شونت می ذارم 
سبد سبد ترانه می شم به زیر بارون 
وقتی به شوق دیدن پر می کشه دلامون 
دلم ز غم می گره وقتی که غصه داری 
می خونم از نگاهت حرف نگفته داری
دلم ز غم می گره وقتی که غصه داری 
می خونم از نگاهت حرف نگفته داری
حرف نگفته داری



شنبه 20 فروردين 1390برچسب:, :: 10:15 :: نويسنده : فائزه

 

 

تقدیم به همه دوستان عزیزم

 

 

 



شنبه 20 فروردين 1390برچسب:ابو علی سینا, سخنی از بزرگان, , :: 9:50 :: نويسنده : فائزه
 

 

اگر می دانستید که یک محکوم به مرگ هنگام مجازات تا چه حد آرزوی بازگشت به زندگی را دارد، آنگاه قدر روزهایی را که با غم سپری می کنید، می دانستید

****

 

بقیشو میتونید در ادامه مطلب بخونید

 

نشان دوست نیکو آن است که خطای تو را بپوشاند، تو را پند دهد و رازت را آشکار نسازد.((ابوعلی سینا))

 



ادامه مطلب ...


تیکه هاي پشت کامیونی
 
دنبالم نیا اسیر میشی
رو باك کامیونا که دیدم زیاد مینویسن : شکمو !!! یا بخور نوش جان !!! یا الهی
کوفتت بشه

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 18 فروردين 1390برچسب:تقدیم به همسرم,با عشق,تقدیم به تو, :: 15:8 :: نويسنده : فائزه

با تو این دل شکسته

داره کم کم جونمیگیره

اخرین ذرات موندن

توی رگهام نمیمیره


با تو انگار تو بهشتم

با تو پر سعادتم من

دیگه از مرگ نمیترسم

عاشق شهامتم من


اگه رو حصیر بشینم

اگه هیچ نداشته باشم

با تو من مالک دنیام

با تو در نهایتم من 


با تو شاه ماهی دریا 

بی تو مرگ موج تو ساحل

با تو شکل یک حماسه

بی تو یک کلام باطل


بی تو من هیچی نمیخوام

از این عمر دو روزه

نرو تا غم واسه قلبم

پیرهن عزا بدوزه

تقدیم به همسر عزیزم

 

 



پنج شنبه 18 فروردين 1390برچسب:مهر مادری,دخترم,مادر, :: 1:33 :: نويسنده : فائزه

من 1/5ساله مادر شدم احساس شیرینیه با اینکه خیلی بزرگ کردن یه دختر شیطونو زرنگ سخته اما حاضر نیستم حتی یه لحظه برگردم به زمانی که دخترمو نداشتم با تمام وجودم دوسش دارم عاشقشم از کنار اون بودن لذت میبرم .خب یه وقتهایی هم بوده که حسابی از دستش عصبانی شدم حسابی داغ کردم واون با اون چشمای معصومش به من نگاه میکنه سرشو کج میکنه میگه مامانی ببخشی واییییییییی اون لحظه کم میارم دلم میخواد که بغلش کنم بوسش کنم اما...اون باید بد وخوب رو بفهمه



پنج شنبه 18 فروردين 1390برچسب:مهربانی,عشق, :: 1:49 :: نويسنده : فائزه

 

مهربانی را بیاموزیم

بیرون بیا از اون حصار شیشه ای

لبخند بزن

هنوز هم در عصر اهن میشود

سایبانی از بید مجنون داشت

 

 



سه شنبه 16 فروردين 1390برچسب:خنده,لبخند زدن,فواید خندیدن, :: 17:49 :: نويسنده : فائزه

 

10 فايده لبخند زدن

 خنده عملكرد ايمني بدن شما را تقويت مي‌كند چراكه شما احساس آرامش بيشتري داريد. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگي نيز مي‌توانيد جلوگيري كنيد.
1.
لبخند جذابتان مي كند..
همه ما به سمت افراديكه لبخند مي زنند كشيده مي شويم. لبخند يك كشش و جذبه فوري ايجاد مي كند. دوست داريم نسبت به آنها شناخت پيدا كنيم

بقیه رو در ادامه مطلب بخونید



ادامه مطلب ...


یک شنبه 14 فروردين 1390برچسب:, :: 13:11 :: نويسنده : فائزه

هر کدوم از مایه کارایی میکنیم که بعد افسوسشو میخوریم اما  اون موقع خیلی دیره

 

آن زمان که باید دوست داشته باشیم کوتاهی می کنیم....

 

آن زمان که دوستمان دارند لج بازی می کنیم....

 

 

و بعد برای آنچه از دست رفته افسوس می خوریم...

 

 

من که افسوس خوردم

  و قبول دارم بعضی اوقات اشتباه کردم

 

 

 

 

 

 

 

 


 



یک شنبه 14 فروردين 1390برچسب:, :: 12:55 :: نويسنده : فائزه



یک شنبه 23 فروردين 1390برچسب:, :: 12:52 :: نويسنده : فائزه

 

 

حال من بد نیست غم کم می خورم کم که نه! هر روز کم کم می خورم


آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند

خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!!!!

خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند


 

 

 



ادامه مطلب ...


شنبه 13 فروردين 1390برچسب:حقیقت زندگی,زندگی, :: 22:42 :: نويسنده : فائزه

۵۰ – بهترین هدیه‏ای که می‏توان به دیگران داد، وقت و صبر خودمان است.

۵۱ -  زیبایی محض با چشم قابل مشاهده نیست، بلکه با فکر و دل دیده می‏شود.

۵۲ – هر کسی بذر کمال را در وجودش دارا می‏باشد، اما کمتر کسی می‏تواند آنرا پرورش دهد.

 

 



ادامه مطلب ...


شنبه 13 فروردين 1390برچسب:, :: 1:55 :: نويسنده : فائزه

 

 از دل و دیده ، گرامی تر هم

                            آیا هست ؟

- دست ،

      آری ، ز دل و دیده گرامی تر :

                                        دست  !

 

 

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:کوچه,فریدون مشیری, , :: 11:52 :: نويسنده : فائزه

 

بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم

 

  همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم


شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق ديوانه كه بودم 

در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد

باغ صد خاطره خنديد

عطر صد خاطره پيچيد

ادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم

پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم

ساعتي بر لب آن جوي نشستيم

تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت

من همه محو تماشاي نگاهت

 

آسمان صاف و شب آرام

 

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ريخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

يادم آيد : تو به من گفتي :

 

 

  از اين عشق حذر كن!

لحظه اي چند بر اين آب نظر كن

آب ، آئينه عشق گذران است

تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است

باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!

تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!

با تو گفتم :‌

"حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پيش تو؟‌

هرگز نتوانم!

روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد

چون كبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدي من نه رميدم، نه گسستم"

 

 

باز گفتم كه: " تو صيادي و من آهوي دشتم

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پيش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!

اشكي ازشاخه فرو ريخت

مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت!

 

 


 اشك در چشم تو لرزيد

ماه بر عشق تو خنديد،

يادم آيد كه از تو جوابي نشنيدم

پاي در دامن اندوه كشيدم

نگسستم ، نرميدم

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب هاي دگر هم

نه گرفتي دگر از عاشق آزرده  خبر هم

نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم!

بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم! 

 



پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:, :: 3:13 :: نويسنده : فائزه

یک پنجره برای دیدن 
یک پنجره برای شنیدن 
یک پنجره که مثل حلقه ی چاهی 
در انتهای خود به قلب زمین میرسد 
و باز میشود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنگ



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:, :: 3:2 :: نويسنده : فائزه

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل افتابی که حضور و غیبت افتد

همگان روند و آیندو تو همچنان که هستی 



پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:, :: 2:49 :: نويسنده : فائزه

خردمند كسي است كه كردارش، گفتارش را تصديق كند. «حضرت علي (ع)»

شكيبايي در مصيبت، از نشانه هاي مؤمن است. «امام علی(ع)»



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:مرد تنها, مرد زن مرده, :: 2:44 :: نويسنده : فائزه
 

 

مردها کاين گريه در فقدان همســــــــر مي کنند
بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر مي کنند !


خاک گورش را به کيسه ، سوي منزل مـــي برند !
دشت داغ سينــه ي خـــــود ، لاله پرور مي کنند

چون مجانين ! خيره بر ديوار و بر در مــي شوند
خاک زير پاي خود ، از گريه ، هــــي ! تر مي کنند

روز و شب با عکــس او ، پيوسته صحبت مي کنند
ديده را از خون دل ، درياي احمـــــر مــــي کنند !

در ميان گريه هاشان ، يک نظر ! با قصد خيـــــر !!
بر رخ ناهيـد و مينـــــا و صنــــــوبر مي کنند !

بعدِ چنـــدي کز وفات جانگــــــداز ! او گذشـــت
بابت تسليّت خــود ! فکـــر ديگـــــر مـــي کنند

دلبري چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشيـــــن بي بديل يار و همســــــر مي کنند

کــج نينديشيد !! فکــر همســــــر ديگر نيَند !
از براي بچه هاشان ، فکر مـــادر مـــي کنند

 

 

 



پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:حقیقت,راه کار,زندگی,, :: 2:38 :: نويسنده : فائزه

۲۵ – شما همیشه راه درست را نمی‏پیمایید.
۲۶ – فروتنی و تواضع، در واقع توانایی پذیرفتن خطاست.


 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:, :: 1:28 :: نويسنده : فائزه

 



پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:دفتر خاطرات,تازه عروس,, :: 1:47 :: نويسنده : فائزه

 

دوشنبه
خیلیالان رسیدیم خونه بعد ازمسافرت ماه عسل و تو خونه جدید مستقرشدیم.

 سرگرم کننده هست اینکه واسه ریچارد آشپزی می‌کنم .

امروزمی‌خوام یه جور کیک درست کنم که تو دستوراتش ذکر کرده ۱۲ تا تخم مرغ روجدا جدا بزنین ولی من کاسه به اندازه‌ی کافی نداشتم واسه همین مجبور شدم ۱۲ تا کاسه قرض بگیرم تا بتونم تخم مرغ‌هاروتوش بزنم .

سه‌شنبه

ما تصمیم گرفتیم واسه‌ی شام سالاد میوه بخوریم . درروش تهیه ی اون نوشته بود ” بدون پوشش سروشود” ) لباس ، سس‌زدن= dressing) خب من هم این دستور رو انجام دادم ولی ریچارد یکی از دوستاشو واسه شام آورده بود خونه مون .

نمی‌دونم چراهر دوتاشون وقتی که داشتم واسه‌شون سالاد رو سرومی‌کردم اون جور عجیب و شگفت‌زده به مننگاه می‌کردن.

چهارشنبه

من امروز تصمیم گرفتم برنج درست کنم ویه دستور غذایی هم پیداکردم واسه‌ی این کارکه می‌گفت قبل از دم کردن برنج کاملا شست‌وشوکنین.

پس من آب‌گرم‌کن رو راه انداختم و یه حموم حسابی کردم قبل از اینکه برنج رو دم کنم .

ولی من آخرش نفهمیدم اینکار چه تاثیری تو دم کردن بهتر برنج داشت .

پنج‌شنبه
باز هم امروز ریچارد ازم خواست که واسه‌ش سالاد درست کنم . خب منهم یه دستور جدید رو امتحان کردم .
تودستورش گفته بود مواد لازم روآماده کنین و بعد اونو روی یه ردیف کاهو پخش کنین وبذارین یه ساعت بمونه قبل ازاین که اونو بخورین .

خب منم کلی گشتم تا یه باغچه پیداکردم و سالادمو روی یه ردیف از کاهوهایی که اون جا بود پخش و پرا کردم و فقط مجبور شدم یه ساعت بالای سرش بایستم که یه دفعه یه سگی نیاداونو بخوره.

ریچارد اومد اون جا و ازم پرسید من واقعا حالم خوبه؟؟
نمی‌دونم چرا ؟عجیبه !!! حتماخیلی توکارش استرس داشته

باید سعی کنم یه مقداری دلداریش بدم.

جمعه

امروز یه دستورغذایی راحت پیدا کردم . نوشته بود همه‌ی مواد لازم رو تو یه کاسه بریزو بزن به چاک

beat it =در غذا : مخلوط کردن ، درزبان عامیانه : بزن به چاک

خب منم ریختم تو کاسه و رفتم خونه‌ی مامانم .

ولی فکر کنم دستوره اشتباه بود چون وقتی برگشتم خونه مواد لازم همون جوری که ریختهبودمشون تو کاسه مونده بودند.

شنبه
ریچارد امروز رفت مغازه ویه مرغ خرید و از من خواست که واسه‌ی مراسم روز یک‌شنبه اونو آماده کنم ولی من مطمئن نبودم که چه جوری آخه می‌شه یه مرغ رو واسه یک‌شنبه لباس تنش کرد وآماده اش کرد .
قبلا به این نکته تو مزرعه‌مون توجهی نکرده بودم ولی بالاخره یه لباس قدیمی عروسک پیداکردم و با کفش‌های خوشگلش ..وای من فکر می‌کنم مرغه خیلی خوشگل شده بود.
وقتی ریچارد مرغه رو دید اول شروع کرد تا شماره‌ی
۱۰به شمردن ولی بازم خیلی پریشون بود. حتما به خاطر شغلشه یا شایدم انتظارداشته مرغه واسه‌ش برقصه.
وقتی ازش پرسیدم عزیزم آیا اتفاقی افتاده ؟ شروع کرد به گریه و زاری وهی داد می‌زد آخه چرامن ؟ چرامن؟

هووووم … حتما به خاطر استرس کارشه … مطمئنم …  



دو شنبه 8 فروردين 1390برچسب:تصاوبر,ماه,عشق, :: 1:39 :: نويسنده : فائزه



یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:حقیقت زندگی, راز های زندگی,, :: 17:41 :: نويسنده : فائزه

۱ – افرادی که بیشترین وقت خود را صرف زندگی دیگران می‏کنند (مشاوره، راهنمایی و …)، از رسیدن به زندگی خود باز می‏مانند.
۲ – کسانی که می‏گویند “من نباید این راز را فاش کنم اما فقط به تو می‏گویم” دقیقا راز شما را نیز به همین صورت برای دیگران بازگو می‏نمایند.



ادامه مطلب ...


یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:, :: 17:30 :: نويسنده : فائزه

وقتی ارتباط عاشقانه ات به انتها میرسد ، فقط به سادگی بگو : همه اش تقصیر من بود .
جکسون براون

شادمانی اسطوره ایست که در جستجویش هستیم.
جبران خلیل جبران

اگر به مهمانی گرگ می روید ، سگ خود را به همراه ببرید .
گوته


 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:مادر زن, هدیه ,ارزیابی, :: 17:23 :: نويسنده : فائزه

زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.

یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.

یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.

دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.

فردا صبح یک ماشین
پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»

زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.

داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید.

زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.

امّا داماد از جایش تکان نخورد
!!!!

او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.

همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.

فردا صبح یک
ماشین بى‌ام‌و کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود:
 «متشکرم! از طرف پدر زنت» 

 



یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:ساختن دنیا, فی سبیل الله,, :: 17:12 :: نويسنده : فائزه

دنيا را كه  آفريدي ؛ دادي به ما ؛ گفتي : ريش و قيچي دست خودتان ! دنيايتان را آباد كنيد ...

گفتيم : چشم ! اينجا ، ما ، دنيا آباد مي كنيم ! في سبيل الله ...

گفتيم : اصلا سيب  را ، خودمان خورديم ، تا بياييم اينجا و دنيا آباد كنيم ! في سبيل الله ...


 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:مناجات, خدایا,عجز بنده, :: 17:8 :: نويسنده : فائزه

الهی بر عجز خود آگاهم  و بر بیچارگی خود گواهم ؛ خواست خواست توست ؛ من چه خواهم